سحرگاهان

آنچه که ما به آن محتاجیم

سحرگاهان

آنچه که ما به آن محتاجیم

(درس نهم)الگوهای قیمتی هارمونیک (پترن های هارمونیک)


الگوهای قیمتی هارمونیک – پترن های هارمونیک

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. تشخیص این الگوها مقداری از تشخیص الگوهای قیمتی کلاسیک مشکل تر می باشد دلیل این امر، وجود نسبت های فیبوناچی در کنار اشکال تشکیل شده می باشد. توصیه می شود برای تشخیص و استفاده از این الگوها سعی کنید از قبل در پیدا کردن نسبت های فیبوناچی با الگوها تلاش کنید تا پس از تشکیل موج آخر آماده ورود به بازار شوید و فرصت را از دست ندهید. در مورد این الگوها نیز حتما در قیمت از پیش تعیین شده وارد شوید و در صورتی که الگو را درست تشخیص دادید زمان و قیمت ورود مناسب را از دست ندهید.
معمولا حد ضرر تمامی این الگوها 15 درصد از اندازه موج آخر حرکتی می باشد که از نقطه ورود به معامله به موج آخر اضافه می شود. حد سود هر الگو نیز بر حسب تعریف الگو متغیر می باشد. در زیر توضیحات تصاویر و مثالهای هر الگو را می توانید مشاهده کنید.

اصول استفاده ازالگوی AB=CD، نحوه رسم و کاربرد

الگوی AB=CD عمومی ترین الگو از مجموع الگوهای فیبوناچی می باشد که به نسبت دیگر الگوها تشخیص آن آسان تر می باشد. همانطور که در شکل مشاهده می کنید برای تشکیل این الگو دو نسبت فیبوناچی باید همخوانی داشته باشد. در زیر مثال بازگشت نزولی الگوی AB=CD نمایش داده شده است. الگوی بازگشت صعودی AB=CD با همین درصدها اما در حالت معکوس شکل می باشد.
-    نقطه C تا 61.8 یا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D(قیمت ورودی) تا 127.2 یا 161.8 Extension فاصله BC حرکت دارد.
-    پس از ورود در نقطه D هدف سود این معامله 61.8 درصد بازگشت فاصله CD می باشد.

bearish-abcd bullish-abcdbear-abcd-eur-h4-mar08

اصول استفاده ازالگوی Gartley، نحوه رسم و کاربرد

الگوی گارتلی تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C تا 38.2 یا 61.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 78.6 درصد فاصله BC بازگشت دارد.
-    نقطه E بین 61.8 تا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 درصد فاصله DE می رسد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله BE می رسد.


bearish-gartleybullish-gartleybear-gartley-chf-h1-apr08

اصول استفاده ازالگوی Butterfly، نحوه رسم و کاربرد

الگوی باترفلای تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C تا 38.2 یا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 78.6 درصد فاصله BC بازگشت دارد.
-    نقطه E تا 127.2 یا 161.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله بازگشت BE می باشد.


bearish-butterflybullish-butterflybull-butterfly-eurjpy-h1-feb008

اصول استفاده ازالگوی بت Bat (الگوی خفاش)، نحوه رسم و کاربرد

الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C بین 38.2 تا 50 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 88.6 درصد فاصله CB بازگشت دارد.
-    نقطه E تا حدود 88.6  درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله AB می باشد.


bearish-batbullish-batbull-bat-gbp-h4-jan008

اصول استفاده ازالگوی Crab، نحوه رسم و کاربرد

الگوی کِرَب مانند الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C بین 38.2 تا 61.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 88.6 درصد فاصله CB بازگشت دارد.
-    نقطه E تا حدود 161.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله بازگشت BE می باشد.

bearish-crab bullish-crabbull-crab-chf-h1-oct07

(درس هفتم)الگوهای قیمتی بازگشتی؛ پترنهای کلاسیک

اصول استفاده ازالگوهای برگشتی و نحوه کاربرد

الگوهای کلاسیک اشکالی معنی دار تشکیل شده از امواج تغییرات قیمتی در بازار می باشند که از روی تشکیل آنها میتوان موجها یا هدف های قیمتی جدیدی را پیش بینی کرد. در استفاده از الگوها حتما باید تا تشکیل کامل الگو صبر کرد و در نقطه صحیح و پیش بینی شده وارد شد. حتی برای کم کردن احتمال زیان و بالا بردن سود روش هایی وجود دارد که با مدیریت سرمایه بتوان از الگوها بیشترین استفاده و کمترین خطرات را متوجه شد. قبل از تشکیل هیچ الگویی آنرا تکمیل شده فرض نکنید و پس از تکمیل نیز در صورتی که قصد معامله بر اساس الگو را دارید زمان و قیمت مناسب را با شک و تردید از دست ندهید. از ایرادات دیگری که عموما معامله گران مبتدی مرتکب می شوند این است که پس از تشکیل الگو و از دست رفتن قیمت ورود مناسب، وارد بازار می شوند. این مساله خطر بسیاری را برای معاملات و سرمایه ایشان در بر دارد بنابراین اگر با تاخیر به نمودار نگاه می کردید یا الگویی را تشخیص دادید که زمان ورودش از دست رفته بود به هیچ عنوان وارد بازار نشوید.

اصول استفاده ازالگوی سر و شانه  Head and shoulders Patern

الگوی سر و شانه یا همان Head and Shoulder یکی از معروف ترین الگوهای کلاسیک در بازارهای سرمایه می باشد. این الگو در انتهای یک روند رخ می دهد و روند صعودی را به نزولی و روند نزولی را به صعودی تبدیل می کند.
همانطور که در شکل مشاهده می شود اولین نشانه ایجاد این الگو با شکسته شدن خط روند صعودی به وجود می آید. پس از شکسته شدن خط روند روند نزولی (موجCD) تا حدود قیمت کف یا سقف قبلی که قیمت در محدوده نقطه B بازگشته بوده می رود و از آنجا روند صعودی جدید کوتاه مدتی آغاز می شود. غالبا این روند جدید در نقطه E به محدوده خط روند قبلی که مترادف با نقطه A باشد می رسد و روند جدیدی را آغاز می کند. رد شدن قیمت از خط گردن که امتداد نقاط B و D می باشد نشانگر تغییر جهت روند از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس است. نقطه ورود به معامله مناسب بازگشت قیمت برای لمس خط گردن در نقطه G می باشد. در عین حال در بازارهایی مثل مبادلات ارز که فراریت بالا است بسته شدن شمع پشت خط گردن (امتداد B و D) گواهی بر ورود به معامله است.

در صورت آغاز معامله در نقطه G حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقطه C می باشد. حد سود اولیه در این معامله فاصله بزگترین قله یا دره که سر الگو باشد را تا خط گردن اندازه گرفته و به همین میزان انتظار داریم بازار با شکست خط روند در خلاف روند قبلی پیش روی نماید. حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند قبلی می باشد که می توانیم انتظار داشته باشیم بازار تا نقطه آغاز روند قبلی پیش روی نماید.

head&sholdershead&sholders-inverter

در زیر نمونه ای از الگوی سر و شانه را می بینید که با شکسته شدن خط گردن در امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G خط گردن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی حد سود اول و دوم پیش روی کرده که هر دو این هدف های قیمتی لمس شده است.

ex-cad-m30-18dec

اصول استفاده ازالگوی Double Top and Bottom

الگوی سقف دوقلو یا الگوی کف دوقلو نیز در انتهای روند صعودی یا روند نزولی تشکیل می شود. در این الگو دو قله داریم که دره ای بین این دو قله ایجاد شده است. تفاوت این الگو با الگوی سر شانه بدین صورت می باشد که سر(قله میانه) را نداریم. با شکسته شدن دره بین دوقله میتوان انتظار داشت که روند تغییر پیدا کند. اغلب موارد با شکسته شدن دره بین دوقله قیمت دوباره به خط دره (نقطه E) باز می گردد اگر چه در بازارهای با فراریت بالا مانند مبادلات ارز امکان برنگشتن قیمت به امتداد دره بین دو قله نیز وجود دارد.
حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقاط A و C می باشد. حد سود اولیه به اندازه فاصله نقاط A یا C تا B می باشد و حد سود دوم از تا نقطه آغاز روند می باشد.

doubletopdoublebottom

در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف دوقلو را می بینید که با شکسته شدن امتداد خط B بازار یکبار دیگر در نقطه E به این محدوده قیمت رسیده و سپس به روند نزولی خود ادامه داده است. شایان ذکر است دسترسی به هدف قیمتی حد سود اول در شکل زیر نمایان است.

ex-eur-d1-2003

اصول استفاده ازالگوی Triple Top and Bottom

الگوی سه سقف و الگوی سه کف تشابه بسیاری با الگوی سقف های دوقلو و کف های دوقلو دارد با این تفاوت که به جای دو قله یا دو دره سه قله و سه دره ایجاد شده است. این الگو نیز در انتهای روند ایجاد می شود و شاهد سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E هستیم. دو دره در بین این سقف ها وجود دارد و با شکسته شدن دره ها(نقاط B و D) می توان انتظار داشت بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل شود.

tripletop triplebottom

در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف سه قلو را مشاهده می کنید که با شکسته شدن امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G این خط را لمس کرده و سپس به روند نزولی جدیدی را در پیش گرفته است.

ex-eur-h1-dec06

اصول استفاده ازالگوی 1,2,3

الگوی 123 (یا ABC) بسیار شبیه به الگوی سقف و کف دوقلو می باشد. با این تفاوت که سقف یا کف دوم به سقف یا کف پیش از خود نمی رسد. با رد شدن قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف(خط شانه) که در امتداد نقطه B می باشد میتوان انتظار داشت که جهت روند تغییر یابد. حد ضرر معامله ورودی به این الگو با لحاظ مقداری فاصله از نقطه A می باشد. حد سود اول این معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته شدن نقطه B می باشد حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند اصلی قبلی است.

abcabc02

در زیر نمونه ای از الگوی ABC را می بینید که با شکسته شدن نقطه B روند نزولی بازار تبدیل به روند صعودی می شود. هر دو هدف قیمتی حد سود اول و دوم در این شکل این مثال دیده می شود.

ex-gbp-h1-jan07

آصول استفاده از الگوی لوزی Diamond Patern

الگو لوزی نیز در انتهای روند به وجود می آید. بعد از یک روند صعودی یا نزولی در ابتدا شاهد سقف و کف های کوچک هستیم. به مرور دامنه حرکت سقف و کف ها بزرگتر می شود دوباره در اواخر الگوی اندازه سقف و کف ها بزرگتر می شود. با شکسته شدن سقف یا کف الگو وارد معامله می شویم. حد ضرر معامله ورودی از طریق این الگو با لحاظ مقداری فاصله از بالاترین سقف در حالت صعودی و با لحاظ مقداری از پایین ترین کف در حالت نزولی قرار می گیرد. حد سود اول به اندازه فاصله بزرگترین سقف و کف داخل الگو می باشد و حد سود دوم محدوده آغاز روند است.

diamond-bearishdiamond-bullish

نمونه الگوی الماس در بازار مبادلات ارز غالبا کم پیدا می شود با این حال می توانید نمونه ای را در نمودار زیر ببینید که با شکسته شدن امتداد خط گردن عمیقترین دره بازار به هدف قیمتی حد سود اول رسیده است.

ex-chf-m30-oct08

اصول استفاده ازالگوی وی V

الگوی “وی” V با شکسته شدن خط روند تکمیل می شود و میتوان وارد معامله شد. شاخصه اصلی این الگو بازگشت ناگهانی قیمت می باشد و بازگشت های داخل الگو بسیار کوتاه و موقت است. مشخصه دیگر الگوی V شیب زیاد موج آخر حرکت روند قبلی می باشد و بازگشت ها معمولا با همان زاویه ای بر می گردد که بازار با آن شیب حرکت اصلی را آغاز کرده است. حد ضرر در این الگو زیر نقطه زیرین یا رویین V می باشد و حد سود اضافه شده اندازه فاصله نقطه ورود تا نقطه آغاز الگوی V می باشد. در شکل خطوط قرمز رنگ اندازه و هدف قیمتی گرفتن حد سود را به ما نشان می دهند.

v-formationv-formation-bearish


الگوهای برگشتی کلاسیک دیگری نیز در بازار وجود دارد که فعلا در بحث ما نمی گنجد و عمومیت و استفاده زیادی ندارد.


در زیر آخرین مثال که الگوی V باشد را می بینید. با شکسته شدن خط روند قبلی بازار از حالت نزولی تبدیل به صعودی شده و هدف قیمتی حد سود نیز تحقق پیدا کرده است.

ex-chf-m15-dec08

کندل استیک (شمعی ژاپنی)

کندل استیک (شمعی ژاپنی)


کار با الگوهای کندل استیک ( شمعی ژاپنی )

بیش از دو قرن پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج نمودارهای کندل استیک اختراع شد. عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون “مانهیسا هما” در قرن هفدهم میلادی می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهای شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم های رایانه ای می باشد. از لحاظ ماهیت، کندل استیک ها یا برای ترسیم نمودارها و نمایش قیمت برای تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ترکیب و شیوه نمایش آنها، ابزاری برای تحلیل و پیش بینی جهت آینده بازار می باشد. عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودی یا نزولی هر کندل استیک بصورت منفرد می باشد. در فصل 5 توضیحاتی در مورد روش ترسیم نمودارهای کندل استیک ارائه شد.
در این بخش ابتدا به معرفی و نامگذاری کندل استیک ها می پردازیم و سپس کاربرد و معانی الگوهای ترکیبی یا منفرد را توضیح خواهیم داد.

نمایش تغییرات قیمت با اشکال مختلف قابل ترسیم می باشد در شکل بالا قسمت C نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت نمودار میله ای و قسمت E نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت کندل استیک را نمایش می دهد. یک کندل استیک از چهار داده ورودی اصلی تشکیل شده است که عبارت ان از قیمت آغازین (Open) قیمت پایانی (Close) بالاترین قیمت آن بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت آن بازه زمانی (Low). بسته به صعودی (بالاتر بودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یا نزولی (پایین تربودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یک کندل استیک بالا رونده یا پایین رونده دسته بندی می شود. شکل زیرکندل هایی با بدنه صعودی یا نزولی را نمایش می دهد کندل های صعودی بدنه شفاف (توخالی) و و کندل های نزولی بدنه مشکی (تو پر) دارند. سایه ها نیز حداکثر و حداقل قیمت را در آن بازه زمانی نمایش می دهند.

قبل از آغاز معرفی الگوها سه نکته اساسی در استفاده از الگوهای شمعی حائز اهمیت است که باید رعایت شود.
1- تشکیل الگوها تنها زمانی مورد توجه قرار می گیرند که تغییرات قیمت دارای روند باشد. در صورت وجود نداشتن روند صعودی یا نزولی، اهمیت و جهت گیری برای استفاده از الگوهای کندل استیک برگشتی یا ادامه دهنده وجود ندارد.
2- الگوهای کندل استیک بازگشتی تنها زمانی در داخل روند علامت بازگشت روند را اعلام می کنند که این الگوها همزمان با ابزاری دیگر برای بازگشت روند همراه باشد. تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در محدوده حمایت و یا مقاومت خاصی تشکیل شوند.
3- الگوهای شمعی با وجود اینکه در اغلب موارد نقاط ورود درستی را نشان می دهند اما نمی توان برای خروج حتما منتظر تشکیل الگوی بازگشتی دیگری ماند و باید در اینجا نیز ابزارهای دیگر تکنیکال برای خروج استفاده کرد.

الگوهای منفرد عمومی

Long Days
نمودارهایی  با بدنه بزرگ و سایه های کوتاه، نشان دهنده قدرت بازار در آن جهت می باشد.

Short Days
نمودارهایی با بدنه کوچک و سایه های کوتاه، نشان دهنده نداشتن قدرت در بازار می باشد.

Black Marubozu
نمودارنزولی بدون سایه بالایی و پایینی

White Marubozu
نمودار صعودی بدون سایه بالایی و پایینی

Closing Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت انتهایی آن سایه وجود ندارد

Opening Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت ابتدایی آن سایه وجود ندارد

(Spinning Tops (koma
کندلی با سایه های بلند در اطراف بدنه کوتاه

Long-legged Doji
در حالت عمومی دوجی  Doji به نمودارهای شمعی اطلاق می شود که قیمت آغاز و پایان یکسان باشند. Long-legged Doji  به نموداری شمعی گفته می شود که قیمت آغاز و پایان کندل استیک یکسان باشد اما در آن بازه زمانی قیمت سایه های بلند بالاتر و پایینتر را تشکیل داده است این الگو حاکی از برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی می باشد.

(Gravestone Doji(tohba
الگوی کندل استیکی از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایان یکسان می باشد. سایه بالایی بلند (upper shadow) و نداشتن سایه پایینی یا بسیار کوتاه بودن سایه پایینی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد

(Dragonfly Doji(tonbo
الگوی دیگری از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایانش یکسان می باشد. سایه پایینی بلند (Lower shadow) و نداشتن سایه بالایی یا بسیار کوتاه بودن سایه بالایی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد

اصول استفاده از الگوهای برگشتی صعودی Bullish Reversals

الگوهای صعودی Bullish تشکیل شده از یک، دو  و یا سه کندل در انتهای روند نزولی هستند و علامتی برای تغییر جهت روند از نزولی به صعودی می باشند در ادامه به ترتیب الگوهای تک و ترکیبی صعودی (بولیش) را مشاهده می کنیم.

الگوهای تک شمعی One candle

Hammer

الگوی چکش (الگوی هامر) Hammer در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود از خصوصیات این الگو سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (وجود نداشتن سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Inverted Hammer
الگوی هامر معکوس (چکش معکوس) مانند الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود. سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا وجود نداشتن سایه پایینی و بدنه ای حداثر یک دوم سایه بالایی از خصوصیات این الگو می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Bullish Belt Hold
این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند نزولی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به پایین باز می شود اما در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نمی باشیم قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را شاهد هستیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.

الگوهای ترکیبی دو شمعی Two candles
Bullish Engulfing Pattern

این الگو (پوشاننده صعودی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند نزولی تشکیل می شود. کل بدنه سفید (صعودی) شمع دوم، بدنه شمع اول مشکی (نزولی) را پوشش می دهد. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. ایجاد شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم اهمیت بیشتری به این الگو برای آغاز روند صعودی می دهد.

Tweezers Bottom
الگوی انبرک پایینی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی نزولی (مشکی) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا با سایه های کوچک می باشد. شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش معکوس تشکیل می شود. برای اهمیت بیشتر تغییر روند از نزولی به صعودی در این الگو، خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول مهم می باشد.

Bullish Harami
الگوی هارامی صعودی نیز در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند. شمع اول بدنه مشکی (نزولی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را پوشش می دهد سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند اما خارج نشدن سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول قدرت بیشتر این الگو را نشان می دهد.

Bullish Harami Cross
صلیب هارامی صعودی (هارامی کراس)  شباهت بسیاری به الگوی قبلی دارد با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) تشکیل شده است این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند.

Bullish Piercing Line
در این الگو (پوشش شکاف صعودی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم. در شمع اول بدنه مشکی (نزولی) و شمع دوم بدنه ای سفید (صعودی) با نقطه پایانی پایین تر از نقطه آغازین شمع قبلی می بینیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی نزولی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل شده و نمایشگر آغاز روند صعودی می باشد.

الگوهای ترکیبی سه شمعی Three candles
Bullish Abandoned Baby

این الگو (کودک رها شده صعودی) در بازار مبادلات ارز خیلی کم به وجود می آید. در انتهای روند نزولی پس از یک شمع نزولی قوی شکافی نزولی تا شمع بعدی بوجود می آید شمع بعدی بصورت ستاره (داجی) بسته می شود و فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی نیز دارای شکاف است. با سفید (صعودی) بسته شدن بدنه شمع سوم اخطار پایان روند نزولی و آغاز روند صعودی به وجود می آید.


Morning Star
الگوی ستاره صبحگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند نزولی تشکیل می شود شمع اول نزولی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) نزولی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در غالب موارد بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم یک شمع صعودی است که آغاز آن با شکاف (گپ) صعودی نسبت به شمع دوم آغاز شده است. این سه شمع اخطار روند صعودی را در انتهای روند نزولی اعلام می نمایند.

Morning Doji Star
ترکیب این الگوی سه شمعی بسیار شبیه به الگوی ستاره صبحگاهی می باشد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم به علاوه بین شمع دوم و سوم شکافی دیده نمی شود شمع اول پرقدرت و نزولی، شمع دوم دوجی Doji و شمع سوم دارای بدنه صعودی می باشد. با بسته شدن صعودی شمع سوم اخطار انتهای روند نزولی و آغاز روند صعودی اعلام می شود.

Bullish Tri-Star
الگوی سه ستاره صعودی از ترکیب سه شمع Doji مانند تشکیل شده اندازه سایه ها در این سه شمع حائز اهمیت نمی باشد اما وجود شکاف (گپ) نزولی بین شمع اول و دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم بر قدرت این الگو برای تغییر روند از نزولی به صعودی می افزاید.

Three White Soldiers
الگوی سه مکعب سفید از سه شمع صعودی با بدنه های توخالی و صعودی قوی تشکیل شده است.سایه ها غالبا کوتاه و ایجاد شکاف نزولی بین شمع اول، دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم اخطار قوی تغییر روند از نزولی به صعودی ایجاد می شود.

اصول استفاده از الگوهای برگشتی Bearish Reversals

الگوهای بریش Bearish تشکیل شده از یک، دو یا سه کندل در انتهای روند صعودی هستند و علامتی برای تغییر جهت روند از صعودی به نزولی می باشند در ادامه به ترتیب الگوهای تک و ترکیبی نزولی (بیریش) را مشاهده می کنیم.

الگوهای تک شمعی One candle
Hanging Man
الگوی Hanging Man (مرد دارزده) در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود از خصوصیات این الگو سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (وجود نداشتن سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Shooting Star
الگو شوتینگ استار (الگوی ستاره رها شده) مانند الگوی قبلی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود. سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا وجود نداشتن سایه پایینی و بدنه ای حداثر یک دوم سایه بالایی از خصوصیات این الگو می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Bearish Belt Hold
این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند صعودی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به بالا باز می شود اما در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نمی باشیم. قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را شاهد هستیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.

الگوهای ترکیبی دو شمعی Two candles

Bearish Engulfing

این الگو (پوشاننده نزولی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند صعودی تشکیل می شود. کل بدنه مشکی (نزولی) شمع دوم، بدنه شمع اول سفید (صعودی) را پوشش می دهد. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. ایجاد شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم اهمیت بیشتری به این الگو برای آغاز روند نزولی می دهد.

Tweezers Top
الگوی انبرک بالایی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی صعودی (سفید) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا با سایه های کوچک می باشد. شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش تشکیل می شود. برای اهمیت بیشتر تغییر روند از صعودی به نزولی در این الگو، خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول مهم می باشد.

Bearish Harami
این الگو نیز در انتهای روند صعودی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند. شمع اول بدنه سفید (صعودی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را پوشش می دهد سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند اما خارج نشدن سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول قدرت بیشتر این الگو را نشان می دهد.

Bearish Harami Cross
صلیب هارامی نزولی شباهت بسیاری به الگوی قبلی دارد با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) تشکیل شده است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند.

Dark Cloud Cover
در این الگو (پوشای ابر مشکی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم در شمع اول بدنه سفید (صعودی) و شمع دوم بدنه ای مشکی (نزولی) با نقطه پایانی بالاتر از نقطه آغازین شمع قبلی می بینیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی صعودی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل شده و نمایشگر آغاز روند نزولی می باشد.

الگوهای ترکیبی سه شمعیThree candles
Abandoned Baby Pattern
این الگو (کودک رها شده نزولی) در بازار مبادلات ارز خیلی کم به وجود می آید. در انتهای روند صعودی پس از یک شمع صعودی قوی شکافی صعودی تا شمع بعدی به وجود می آید. شمع بعدی بصورت ستاره(داجی) بسته می شود و فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی نیز دارای شکاف است. با مشکی (نزولی) بسته شدن بدنه شمع سوم اخطار پایان روند صعودی و آغاز روند نزولی به وجود می آید.

Evening Star
الگوی ستاره عصرگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند صعودی تشکیل می شود شمع اول صعودی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) صعودی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در غالب موارد بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم یک شمع نزولی است که آغاز آن با شکاف (گپ) نزولی نسبت به شمع دوم آغاز شده است. این سه شمع اخطار روند نزولی را در انتهای روند صعودی اعلام می نمایند.

Evening Doji Star
ترکیب این الگوی سه شمعی بسیار شبیه به الگوی ستاره عصرگاهی می باشد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم به علاوه بین شمع دوم و سوم شکافی دیده نمی شود شمع اول پرقدرت و صعودی، شمع دوم Doji و شمع سوم دارای بدنه نزولی می باشد. با بسته شدن نزولی شمع سوم اخطار انتهای روند صعودی و آغاز روند نزولی اعلام می شود.

Bearish Tri-Star
الگوی سه ستاره نزولی از ترکیب سه شمع Doji مانند تشکیل شده، اندازه سایه ها در این سه شمع حائز اهمیت نمی باشد اما وجود شکاف (گپ) صعودی بین شمع اول و دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم بر قدرت این الگو برای تغییر روند از صعودی به نزولی می افزاید.

Three Black Crows
الگوی سه اهرم مشکی از سه شمع نزولی با بدنه های توپر و نزولی قوی تشکیل شده است. سایه ها غالبا کوتاه و ایجاد شکاف صعودی بین شمع اول، دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم اخطار قوی تغییر روند از صعودی به نزولی ایجاد می شود.

اشناسایی اصول استفاده از الگوهای ادامه دهنده

Downside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند نزولی به وجود می آید. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف نزولی همراه با شمع نزولی دیده می شود شمع بعدی با اینکه صعودی می باشد اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظار داشت بازار به روند نزولی خود ادامه دهد.

Upside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند صعودی به وجود می آید. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف رو به بالا همراه با شمع صعودی دیده می شود شمع بعدی با اینکه نزولی می باشد اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظار داشت بازار به روند صعودی خود ادامه دهد.

Separating Lines
الگوی خطوط تفکیک شده تنها با ایجاد دو شمع در میانه روند اخطار ادامه روند را اعلام می کند. در دو حالت نزولی و صعودی این الگوها دو شکاف قبل از شمع اول و بعد از شمع اول به وجود می آید. شمع دوم این الگو حتما باید در جهت اصلی روند بسته شود و قبل از خود همانطور که اشاره شد شکاف را داشته باشد. با اینکه این الگو بسیار نادر می باشد اما از اطمینان بالایی برای ادامه روند برخوردار است.

In Neck Line  و On Neck Line
این دو الگو نیز شباهت بسیاری به الگوهای ادامه دهنده قبلی دارند با این تفاوت که قبل از شمع اول شکاف دیده نمی شود اما در فاصله شمع اول و دوم حتما شکاف وجود دارد و قیمت پایانی شمع دوم در محدوده بدنه شمع اول بسته نمی شود این الگو نیز برای ادامه روند قابل اطمینان می باشد.

Falling Three Methods
الگوی سه واحد رد شده در میانه روند نزولی تشکیل می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، نزولی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت بالایی شمع اول را رو به بالا رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی نزولی، پایین تر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار ادامه روند نزولی را داشت.

Rising Three Methods
الگوی سه واحد ترقی یافته در میانه روند صعودی تشکیل می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، صعودی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت پایینی شمع اول را رو به پایین رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی صعودی، بالاتر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار ادامه روند صعودی را داشت.

شناسایی اصول انجام ترکیبی از الگوهای شمعی با S & R

برای نمونه و آشنایی شما، مثالی از نمودار روزانه یورو به دلار را در چارت زیر مشاهده می کنید. در این مثال سعی شده با ترکیب دروسی که تا به حال آموخته اید با الگوهای شمعی ژاپنی نحوه استفاده از این الگوها آموزش داده شود.
دایره A الگوی ادامه دهنده Rising Three Methods را نمایش می دهد که همزمان با برخورد قیمت با 161 درصد فیبوناچی پروجکشن به وجود آمده است. شکسته شدن این الگوی ادامه دهنده با شکسته شدن رزیستنس 161 درصد فیبوناچی پروجکشن روند قبل از آن به وجود آمده و نشان دهنده ادامه روند صعودی می باشد.
دایره B الگوی برگشتی Bearish Engulfing را نمایش می دهد که تشکیل این الگوی شمعی ژاپنی همزمان با برخورد قیمت با خط 261 درصد فیبوناچی پروجکشن می باشد. این الگو نشان دهنده پایان روند صعودی و آغاز یک روند نزولی است. به خوبی در نمودار میتوان این تغییر جهت روند را مشاهده کرد.
تشکیل الگوهای شمعی ژاپنی در دایره C و D مترادف با محدوده ساپورت هایی در گذشته قیمت بوده است. این محدوده ها به همراه الگوهای شمعی ژاپنی به وجود آمده در آنها، روند کوتاه قبل از خود را از حالت نزولی به حالت صعودی تبدیل کرده اند. در الگوی دایره C یک شمع ژاپنی Long-legged Doji و در دایره D الگوی Bullish Harami Cross دیده می شود.
در دایره E الگوی Shooting Star همزمان با رسیدن قیمت به محدوده رزیستنس به وجود آمده است. الگوهای دیگر بازگشتی در این محدوده دیده می شود. این الگو همزمان با رسیدن قیمت به رزیستنس، باعث ایجاد روند نزولی در پایان روند صعودی شده است.
در دایره F الگوی Bearish Harami همزمان با برخورد قیمت به میانگین متحرک 55 روزه که حکم رزیستنس را دارد باعث تغییر جهت روند صعودی کوتاه مدت در جهت روند نزولی بلند مدت شده است.


منبع:

مدیریت سرمایه گذاری ، مشاوره و آموزش بورس

www.TheBourse.ir

(درس هشتم)الگوهای قیمتی ادامه دهنده؛ پترن های کلاسیک

الگوهای قیمتی ادامه دهنده؛ پترن های کلاسیک


اصول استفاده ازالگوهای مثلث (تری انگل) Triangles

الگوی مثلث افزایشی حالتی از تغییرات قیمت است که قیمت هر بار در صعودهایش در محدوده ای از مقاومت متوقف می شود در حالی که پس از بازگشت از این محدوده مقاومت هر بار به دره یا کمینه قبل از خود نمی رسد. امتداد خطوط پایینی در اتصال به مقاومت بالایی، الگویی می سازد که نشان دهنده آغاز یک حرکت قوی بازار می باشد. تغییرات قیمت معمولا خط مقاومت در این الگو را می شکند و می توان انتظار داشت که به اندازه قاعده اولین حرکت داخل مثلث افزایشی بازار در جهت بالایی افزایش داشته باشد. این الگو معمولا بعد از یک روند افزایشی به وجود می آید با اینکه هیچ الزامی به این روند افزایشی نمی باشد.

ascending-trianglegbpjpy-m30-nov2006

الگوی مثلث کاهشی حالتی از تغییرات قیمت است که قیمت هر بار در نزول هایش در محدوده ای از حمایت متوقف می شود در حالی که پس از بازگشت از این محدوده حمایت هر بار به قله یا بیشینه قبل از خود نمی رسد. امتداد خطوط بالایی در اتصال به مقاومت پایینی، الگویی می سازد که نشان دهنده آغاز یک حرکت قوی بازار می باشد. تغییرات قیمت معمولا خط حمایت در این الگو را می شکند و می توان انتظار داشت که به اندازه قاعده اولین حرکت داخل مثلث کاهشی بازار در جهت پایینی کاهش داشته باشد. این الگو معمولا بعد از یک روند کاهشی به وجود می آید با اینکه هیچ الزامی به این روند کاهشی نمی باشد.

descending-trianglechf-h4-nov2007

اصول استفاده ازالگوی مثلث متقارن  Symmetrical Triangles

مثلث متقارن یا همسان الگویی دیگر از خانواده مثلث ها می باشد که معمولا بعد از یک روند کاهشی یا افزایشی به وجود می آید گرچه هیچ الزامی برای این مورد وجود ندارد. در این الگو حرکات صعودی و نزولی داخل الگو به حمایت ها یا مقاومت های قبل از خود نمی رسند به همین جهت امتداد این خطوط مثلثی متقارن را ایجاد می کند. با شکسته شدن امتداد نقاط به هم متصل شده بالایی و پایینی در الگو می توان انتظار داشت موج جدید به اندازه فاصله اولین قاعده درونی مثلث پیش روی داشته باشد.

symmetrical-triangle-bearishsymmetrical-triangle-bullish1eur-w1-1998

اصول استفاده ازالگوی مثلث افزایشی و کاهشی غیر متقارن Reverse Symmetrical Triangles Patern

الگوی مثلث افزایشی و کاهشی غیر متقارن؛ الگویی می باشد که امتداد خطوط بیشینه و کمینه قیمت مثلثی واگرا را تشکیل می دهد و حداقل سه بار قیمت باید با هر کدام از خطوط بالایی و پایینی برخورد کرده باشد. این الگو معمولا در بازار مبادلات ارز کمیاب می باشد. معمولا این الگو بعد از یک روند تشکیل می شود با اینکه هیچ الزامی به این مورد نیست. حد سود این الگو همانگونه که در شکل دیده می شود به اندازه فاصله آغاز روند قبلی تا نقطه تشکیل الگو می باشد که انتظار داریم با شکسته شدن یکی از امتداد ها، بازار به همین فاصله حرکت کند.

reverse-symmetrical-bearishreverse-symmetrical-bullish

eur-m15-mar08

اصول استفاده ازالگوی پرچم Flag Patern

الگوی پرچم از امتداد اتصال محدوده ای از تغییرات قیمت در میانه یک روند به وجود می آید که شیبی کم و خلاف جهت روند قبل از خود دارد. این الگو معمولا مدت زمان زیادی پایدار نمی ماند و خیلی زود شکسته می شود. با شکسته شدن امتداد خطوط الگو بازار به اندازه ابتدای روند قبلی تا نقطه آغاز اولین موج الگوی پرچم پیش روی دارد.

flag-bearishflag-bullisheur-h4-sep07

اصول استفاده ازالگوی پرچم سه گوش Pennant Patern

الگوی پرچم سه گوش مانند الگوی پرچم در میانه یک روند تشکیل می شود با این تفاوت که اتصال خطوط بیشینه و کمینه در داخل الگو موازی نبوده و متقارن می باشند. شیب اتصال خطوط بیشینه و کمینه در این الگو حتما باید زیاد باشد و قبل از آن حتما روند با شیب زیاد داشته باشیم در غیر این صورت یک الگوی مثلث افزایشی را تشخیص داده ایم. در این الگو دو هدف قیمتی داریم، هدف اول مانند شکل اندازه قاعده اولین حرکت تصحیحی داخل الگو می باشد و حد سود دوم به اندازه فاصله آغاز روند صعودی قبلی تا نقطه تشکیل الگو می باشد که با شکسته شدن یکی از خطوط بالایی و پایینی الگو انتظار داریم قیمت پیش روی کند.

wedge-bearishwedge-bullishchf-h4-feb08

اصول استفاده ازالگوی گوه  Wedge- Ascending & Descending Patern

الگوی گوه کاهشی یا افزایشی جزو الگوهایی می باشد که حتما باید در امتداد روند تشکیل شود. اگرچه جهت تشکیل گوه کاهشی یا افزایشی می تواند هم راستا با روند قبل از خود نباشد اما اگر هم راستا باشد درجه اطمینان و اهمیت بیشتری الگو پیدا می کند. در الگوی گوه افزایشی شیب خط امتداد بالایی نقاطی که به هم متصل می شوند باید حتما کمتر از شیب خط پایینی باشد و در گوه کاهشی، شیب خط امتداد پایینی نقاطی که به هم متصل می شوند باید حتما کمتر از شیب خط بالایی باشد. در دو حالت گوه کاهشی و افزایشی باید امتداد دو خط بالایی و پایینی در نهایت به یکدیگر برسند و حالت واگرایی نداشته باشند. در این الگو دو حد سود تعریف می شود. هدف قیمتی حد سود اول به اندازه برابر با اولین حرکت تصحیح قیمت در داخل الگو می باشد که با شکسته شدن یک امتداد انتظار داریم. هدف قیمتی حد سود دوم نیز به اندازه برابر فاصله آغاز روند قبلی تا نقطه تشکیل الگو با شکسته شدن یکی از امتدادها را می توان انتظار داشت.

wedge-ascendingwedge-descendingeur-h1-jul07

اصول استفاده ازالگوی مستطیل  Rectangle Patern

الگوی مستطیل بعد از یک روند کاهشی یا افزایشی تشکیل می شود که امتداد خطوط بیشینه و کمینه درون آن موازی- افقی بوده و تشکیل یک مستطیل فرضی را می دهد. حداقل دو بار قیمت ها باید به امتداد خطوط بالایی و پایینی در این الگو برخورد کرده باشد. برای حد سود انتظار داریم بعد از شکسته شدن خط بالایی در روند افزایشی و خط پایینی در روند کاهشی هدف قیمتی جدید به اندازه فاصله درونی دو خط موازی درون الگو پیش روی نماید.

rectangle-bearishrectangle-bullishchf-h4-dec06


منبع:

مدیریت سرمایه گذاری ، مشاوره و آموزش بورس

www.TheBourse.ir

مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات در بازار مبادلات ارز

مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات در بازار مبادلات ارز


برای ورود به هر بازار و حرفه ای مهم ترین انگیزه و دلیل برای اغلب افراد کسب درآمد می باشد حال آنکه شرایط گوناگون شخصی، اجتماعی و بازده درآمد می تواند در انتخاب مسیر و نوع کار یا سرمایه گذاری تاثیر گذار باشد.

اگر بخواهیم بی پرده با اغلب کسانی که می خواهند وارد بورس های با فراریت بالا مانند (مبادلات ارز، طلا، نقره، نفت و غیره) صحبت داشته باشیم باید اذعان کنیم که شرایط ورودی و سرمایه گذاری در این بورس ها بسیار آسان می باشد و با توجه به ریسک موجود نیز بازده سرمایه میتواند تا ده ها و صد ها برابر باشد اما از یاد نبریم که ماهیت فرار و بازیگران زیاد این بورس ها باعث به وجود آمدن ضوابط خاص شده است که این ضوابط از قوه تشخیص بسیاری افراد پنهان می باشد. بیشتر از آن که در این بورس ها فرد در حال رقابت با بازیگران دیگر باشد در حال رقابت با خود و محک زدن دانش، تجربه و شرایط روحی روانی خویش در بورس می باشد. برای موفقیت در بورس های این چنینی سه عامل مهم در موفقیت فرد نقش دارد.

الف: دانش و تجربه

ب: مدیریت سرمایه (Money Management)

ج: نگرش و روانشناسی

در صورتی که سرمایه گذار هر یک از عوامل فوق را نادیده بگیرد و یا در اجرای اصول کوتاهی نماید مستقیما باعث زیان خود شده و قسمت قابل توجهی از سرمایه خود را از دست خواهد داد. تجربه نشان داده است افرادی که از دانش و تجربه کافی برخوردار نبوده و یا مدیریت ریسک و سرمایه را جدی نمی گیرند و افرادی که نگرش صحیحی به معاملات نداشته و بر خود تسلط کافی ندارند، سرمایه خود را در زمانی کوتاه از دست می دهند.

توجه داشته باشید که این بخش، قسمتی کوچک از کل دوره می باشد ولی با این وجود رعایت، تسلط و بکارگیری تمامی دستورات و پیشنهادهای این قسمت به طور مستقیم با ماندگاری و سودآوری سرمایه گذاری نسبت مستقیم دارد. بنابراین توجه و تمرکز فراوان شما نسبت به این قسمت را برای موفقیت امری واجب و ضروری می دانم.

شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات

پیش بینی ریاضی، فرآیند بسیار مهمی در ترید است. شما میتوانید این علم رابه نفع خودتان بکار ببرید و یا اجازه دهید بازار از آن به نفع خویش استفاده کند.

همانطور که قبلا گفته شد برای موفقیت در بازار و کسب سود مداوم به سه عامل کلی نیاز داریم، نقش و اهمیت سه عامل بالا تا حدی می باشد که ایراد و نقصان در اجرای هر کدام از آنها منجر به از دست رفتن کل حساب خواهد شد. به عنوان مثال در صورتی که تریدر به دو عامل “دانش و تجربه” و “نگرش و روانشناسی” تسلط کافی داشته باشد ولی اصول مدیریت سرمایه را برای تعیین حجم معاملات در نظر نگیرد، پس از مدت کوتاهی سرمایه اش را از دست خواهد داد.

عامل دیگری که شانس کسب در آمد و افزایش حساب را برای معامله گران کمتر می کند میزان اسپرد و تفاوت نرخ خرید و فروش می باشد. اگر شما به صورت کاملا اتفاقی در بازی شیر یا خط شرکت کنید شانس پیروزی و بخت شما کاملا برابر و 50 درصد می باشد حال آنکه در بازار های مالی شما شانسی برابر 50 در صد ندارید و بابت هر معامله مبلغی را به عنوان کارمزد (اسپرد) به کارگزار خود می پردازید. در این صورت حتی اگر شانس موفقیت سیستم تحلیل و پیش بینی شما 50 در صد باشد باز هم در بلند مدت شما یازنده خواهید بود چرا که به مرور سرمایه شما تحلیل می رود. بنابراین باید سیستمی را پیدا کنید که شانس موفقیت تان را به بیش از 50 در صد برساند. مساله دیگر میزان سرمایه ای می باشد که بر اساس آن معامله می کنید. دوباره به مثال شیر یا خط بر میگردیم من 1 دلار و شما 10 دلار دارید با هر شیر من یک سنت برنده و با هر خط یک سنت می بازم در صورتی من کل پولم را از دست می دهم که شما 100 خط متوالی بیاورید و شما در صورتی می بازید که من 1000 خط متوالی بیاورم. در صورتی که بین ما کسی مانند بروکر کارمزد نگیرد!!! حال اگر هر شیر 25 سنت مرا برنده و هر خط 25 سنت مرا بازنده کند چه اتفاقی روی می دهد؟ بعد از چهار خط متوالی من سرمایه ام را از دست می دهم و بعد از 40 شیر متوالی شما سرمایه خود را از دست می دهید، شانس چهار احتمال متوالی بیشتر است یا 40 احتمال متوالی؟ کاملا معلوم است که احتمال از دست رفتن سرمایه من 10 برابر احتمال سرمایه شما می باشد. احتمالات این بازی در بازار مبادلات ارز کاملا عینیت دارد و در صورت استفاده از سرمایه کم یا لوریج بالا احتمال بازنده شدن و از دست رفتن سرمایه بسیار زیاد می باشد. برای این منظور غیر از تلاش برای افزایش شانس موفقیت در معاملات، با سرمایه زیاد یا لوریج کمی وارد بازار شوید تا احتمال بازنده شدن شما در مقابل بازار کاهش یابد.

آشنایی با دراو داون – Drawdown و اندازه گیری بازگشت از ضرر

Drawdown نشان دهنده حداکثر افت سرمایه از مقدار ماکزیمم می باشد و عموما به صورت درصد بیان می گردد. به عنوان مثال اگر یک معامله گر حساب 20000 دلاری داشته باشد و با ضرری معادل 5000 دلار، حساب خود را به 15000 دلار برساند 25 درصد drawdown را تجربه کرده است. نکته جالب توجه در مورد drowdown این است که اگر یک معامله گر درصدی ضرر کند، برای بازگشت به رقم اولیه باید درصدی بیش از آن مقدار را سود کند! اجازه بدهید مثالی بیاوریم: معامله گری 20000 دلار سرمایه دارد. 50 درصد سرمایه خود را ضرر می کند و سرمایه او به 10000 دلار می رسد. حال اگر وی بخواهد به رقم 20000 دلار اولیه برگردد، باید سرمایه فعلی خود را دو برابر کند. یعنی برای جبران 50 درصد ضرر، باید 100 درصد سود کند که این کار بسیار دشواری است.

به همین ترتیب اگر معامله گر 10 درصد drawdown داشته باشد، برای جبران آن باید 11.11 درصد سود کند…

جدول drawdown

جدول drawdown

به توجه به مطالب فوق، معامله گر باید توجه داشته باشد که “حفظ سرمایه و ضرر نکردن در اولویت قرار دارد”

شناسایی اصول استفاده از نسبت سود به ضرر (ریسک به ریوارد)

یکی از مهمترین اصول مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه رعایت نسبت زیان به سود (Risk/Reward یا R/R) می باشد. قبل از انجام هر معامله شما باید بدانید سود احتمالی که از آن معامله توقع دارید چقدر است و برای به دست آوردن این مقدار سود حاضرید چه میزان از سرمایه خود را به خطر بیندازید. آیا منطقی است که برای به دست آوردن یک سود 1000 دلاری، 5000 دلار ریسک را بپذیریم؟ قطعا پاسخ منفی است. اصول مدیریت ریسک بیان می کند که در هر معامله، میزان ریسک حداکثر باید نصف سود مورد انتظار باشد. یعنی اگر برای یک معامله فرضا 30 پوینت استاپ لاس در نظر گرفته اید، حد اقل 60 پوینت یا بیشتر را باید به عنوان تارگت در نظر بگیرید. اگر فرصت معاملاتی پیش بیاید که نتوانیم این نسبت را برای آن به کار گیریم، توصیه اکید این است که کلا از آن معامله صرف نظر کنیم.

شناسایی اصول محاسبه حداکثر میزان ضرر بر اساس سرمایه

معمولا معامله گران مبتدی به دو صورت موجودی حسابشان را از بین می برند یا با نگذاشتن حد ضرر (استاپ لاس) و یا با معاملات زیان آور پشت سر هم.

در حالت اول برای افراد مبتدی حد ضرر مانند محافظی محکم جلوی از بین رفتن حساب را می گیرد اما آنها عموما با نگذاشتن حد ضرر اجازه می دهند ضررشان انباشته شود. شاید چندین معامله برایشان پیش بیاید که با نگذاشتن حد ضرر، معامله پس از مدتی وارد سود شود اما حتما پس از مدتی به دامی گرفتار می شوند که بازار بر خلاف جهت آنان حرکت می کند و موجب از بین رفتن کل سرمایه در یک معامله می شود.

حالت دوم در صورتی پیش می آید که معامله گر مدیریتی بر ضررهای خویش ندارد و اجازه می دهد ضررهای متوالی و بعضا بزرگ موجودی حسابش را از بین ببرند. برای پیش گیری از این حالت توصیه می شود در هیچ معامله واحدی، مقدار حد ضرر (استاپ لاس) بیش از 3 درصد کل موجودی سرمایه نگردد و در هیچ زمانی مجموع مقدار حد ضرر (استاپ لاس) معاملاتی که همزمان باز هستند بیش از 6 درصد موجودی حساب نباشد. به عنوان مثال برای حسابی 1000 دلاری حداکثر ریسک یک معامله در صورت رسیدن بازار به حد ضرر باید 30 دلار باشد و پیرو این قضیه تنظیم لات (حجم) معامله انجام شود و هیچ زمانی ریسک مجموع معاملات همین حساب نباید بیش از 60 دلار بشود. توصیه می شود معامله گران برای هر بازه زمانی خود حد ضرری خاص داشته باشند. به عنوان نمونه در صورت 6درصد زیان در روز یا 10 درصد زیان سرمایه در هفته از معاملات دست کشیده و علت زیان های خود را بر اساس روش معاملاتی خود و مدیریت سرمایه مورد بازبینی قرار دهند و پس از بررسی و رفع اشکالاتی که باعث به وجود آمدن معاملات زیان ده شده است فعالیت خود را از سر گیرند.

آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی

1- کمبود دانش: یکی از اصلی ترین دلایل معاملات زیان آور، کمبود یا نداشتن دانش و آگاهی لازم نسبت به شرایط و واقعیات بازار می باشد. معامله در بازار مبادلات ارز نیز مانند هر حرفه دیگر، نیازمند دانش و تجربه کافی است.

2- معاملات احساسی: این مورد آسیب رسان ترین دلیل برای از بین رفتن حساب می باشد. معاملاتی که برگرفته از برنامه و روش معاملاتی نیست با احساس تریدر سرو کار دارد و به علت اینکه برای این معاملات از تفکر و تعقل استفاده نشده عموما زیان آور هستند. احساسات گوناگونی می تواند در معاملات دخیل باشد اما یک نکته در تمام احساسات معامله گران یکسان است، تمامی معاملات احساسی منجر به ضرر میگردند. احساس غالب، در اکثر موارد طمع برای کسب سود بیشتر است. در حالی که جلوگیری از ضرر نکته مهم تری است. احساسات خود را بشناسید و در زمان ترید کردن تا حد امکان آنها را کنترل کنید.

3- معاملات زیاد: معاملات زیاد (over trading) معمولا به این دلیل انجام می شود که معامله گرتمایل دارد تمام حرکت های بازار را بدون کم و کاست شکار کند. این امر تقریبا محال است و بزرگترین تحلیل گران و معامله گران دنیا نیز این کار را انجام نمی دهند.

4- معامله با حجم زیاد: حجم زیاد معاملات، ریسک سرمایه گذار و آسیب پذیری سرمایه را افزایش می دهد. هنگامی که یک معامله گر با حجم بالا معامله می کند، با تعداد کمی معامله ضررده می تواند کل حساب خود را از دست بدهد.

5- اعتماد به پیش بینی دیگران: از معاملات دیگران برداشت و الگوبرداری نکنید، شرایط حساب، دیدگاه و دلایل افراد با یکدیگر برای حضور در بازار متفاوت است. هر کسی حتی در صورت استفاده از پیش بینی دیگران مسئول حساب خویش است ، مگر آنکه کل مدیریت حساب خویش را به تریدری دیگر بدهد. تا حد امکان از تحلیل خود پیروی کنید.

6- نداشتن حد ضرر (استاپ لاس): نداشتن استاپ لاس به معنی این است که معامله گر حدی برای اشتباه خویش متصور نیست، هر انسانی امکان اشتباه دارد و حد ضرر امکانی برای جلوگیری از فاجعه بار بودن اشتباهات می باشد. قبل از آغاز معامله حد ضرر خود را بشناسید. در زمان معامله اغلب معامله گران تحت تاثیر ترید خود قرار می گیرند و از لحاظ روانی برایشان سخت است که حد ضررشان را بپذیرند. در زمان معامله تغییر حد ضرر عموما منجر به زیان های بیشتر می شود. هیچ زمانی حد ضرر خود را خلاف جهت معامله خود تغییر ندهید. یعنی مقدار حد ضرر خود را بیشتر نکنید.

7- معامله در ساعات نامناسب: آشنایی نداشتن با میزان نوسان بازار در ساعات متفاوت هر جفت ارزی می تواند باعث تخمین های اشتباه معامله گران شود. ارزهای اروپایی در مقابل دلار، در ساعات بازار توکیو نوسانات زیادی ندارند و نباید برای معاملات در این ساعات سودهای زیادی متصور بود و یا در ساعات اولیه بازار لندن و نیویورک نباید نوسانات کوتاه و کوچک ما را از نوسانات بزرگی که بازار در پیش دارد غافل کند.

8- معامله یک ارز نه یک جفت ارز: ما در اصل ارزش برابری دو ارز را معامله می کنیم. با تحلیل صرف عوامل تکنیکال یا فاندامنتال یک کشور نمیتوان نتیجه گرفت که یک جفت ارز در چه جهتی حرکت خواهد کرد. شاید فاندامنتال و تکنیکال ارز مقابل، شرایط متفاوتی را برای برابری آن جفت ارز رغم زده باشد که نباید از دید معامله گر پنهان بماند.

9-نداشتن سیستم معاملاتی: نداشتن برنامه، روش یا سیستم معاملاتی از اصلی ترین دلایل زیان می باشد. نداشتن برنامه و روش عموما باعث معاملات احساسی می شود در حالی که روش معاملاتی به تریدر دیدگاهی برای تفسیر تمامی قیمت های بازار می دهد. شاید برنامه و روش مکانیزه و کامپیتری نباشد اما حتما باید وجود داشته باشد. برنامه باید قابلیت تفسیر بازار، بازدهی در گذشته و همخوانی با شرایط تریدر را داشته باشد. نقصان در هر کدام از این شرایط، باعث معیوب بودن برنامه و پیرو آن از دست رفتن بخش قابل توجهی از سرمایه می شود.

10- معامله خلاف روند: عموما بیشتر برنامه ها و روش های معاملاتی برای استفاده از جهت حرکت بازار استفاده می شوند. هم جهتی معاملات با روند اصلی، امکان سود بیشتر و ریسک کمتر را به همراه دارد. تا زمانی که برنامه و روش امتحان شده شما معاملات خلاف جهت را تایید نکرده است از معامله در خلاف روند اصلی بازار بپرهیزید.

11- خروج های بی برنامه (خروج از معاملات به خاطر ترس): معامله گر مبتدی عموما با سود و یا ضرر های کم، از ترس زیان های بیشتر از معامله خود خارج می شود و برنامه ای غیر از سیستم معاملاتی خود را در پیش می گیرد. در اغلب موارد پتانسیل سود خود را با سود کم یا زیان از دست می دهد و پس از حرکت بازار خود را نکوهش می کند که این امر می تواند عواقب منفی دیگری برای حساب داشته باشد.

12- معاملات با اهداف کوچک: کسانی که برای اهداف کوچک وارد می شوند حد ضرر و سود کوچکی در نظر می گیرند (اسکالپر ها) در اغلب موارد، حد ضررشان بیشتر از حد سودشان است و به این نکته توجه نمی کنند که بازار در کوتاه مدت، تحت تاثیر معاملات لحظه ای می تواند جهاتی خارج از جهت اصلی خود ایجاد کند و همین تغییر جهت کوچک می تواند موجب زیان آنها شود. معاملات با اهداف کوچک ریسک حد سود را نسبت به اسپرد افزایش می دهد. اگر یک معامله گر برای معامله ای 10 پیپ حد سود و حد ضرر را در نظر بگیرد با احتساب اسپرد، تنها با 7 پیپ حرکت بازار در خلاف جهت، ضرر می کند در حالی که برای رسیدن قیمت به حد سود، باید بازار 13 پیپ به نفع شما حرکت کند. به نظر شما کدام قیمت نزدیکتر است و به احتمال زیاد دیده خواهد شد؟

13- معامله در قله ها و دره ها: افرادی که برای استفاده از تمامی یک روند تلاش می کنند زیان های بسیاری را متحمل می شوند. افراد کمال طلب تنها به دنبال قله ها و دره ها هستند در حالی که قله ها و دره ها در بازارهای دو جهته نسبی بوده و هر زمانی امکان اینکه بازار دره ها و قله های جدیدی بسازد وجود دارد. این مساله را برای خود حل کنید که نمیتوان از تمام حرکات بازار استفاده کرد. شما اگر با رعایت اصول، قسمتی از حرکت مفید بازار را هم شکار کنید، در دراز مدت سود خوبی به دست می آورید.

14- ساده انگاری بیش از حد: اینکه روشهای ساده، اصولی و کاربردی عموما بازده خوبی دارند بر هیچ کس پوشیده نیست اما ساده انگاشتن بیش از حد معاملات، عموما منجر به زیان می گردد. باید توجه داشت بازار با شرایط و دلایل گوناگونی به حرکت در می آید. ساده انگاری و بی توجهی به عوامل تاثیر گذار بازار عموما موجب زیان می گردد. نسبت به آنها آگاه باشید.

15- معامله نزدیکی خبر: معامله در نزدیکی زمان اعلام اخبار مهم اقتصادی بیشتر مواقع برای ارضای احساس سود گرفتن می باشد. حرکات سریع و ناگهانی قیمت ها در زمان اعلام خبر می تواند هر تریدر آماتوری را وسوسه کند اما آیا نتیجه این معاملات برای وی قابل تصور است؟ در صورت نداشتن تجربه و اشراف کامل نسبت به خبر و موضوع آن، از معامله در زمانهایی که بازار تحت تاثیر خبر است اجتناب کنید.

16- اطمینان به روش اشتباه: بسیار دیده شده که معامله گران با سودهای کم تعداد و کوچک تحت تاثیر روشی قرار میگیرند و حتی در صورت زیان آور بودن، آن را تغییر نمی دهند یا بهینه نمی سازند. دائمابا خوشبینی بی مورد به خود امید واهی می دهند در حالی که روش یا کارایی خود را از دست داده یا حتی امتحانی کامل و درست پس نداده تا به نتیجه برسد. روش خود را بشناسید و در صورت مشکل داشتن یا آنرا بهینه کنید و یا کلا تغییر دهید.

17- نداشتن دستور توقف زیان (استاپ لاس) نزد کارگزار: تریدرهای مبتدی با توجیحات و دلایل گوناگون ممکن است دستور توقف زیان خود را برای کارگزارشان مشخص نکنند. شاید با رسیدن قیمت به نقطه زیان، ایشان ضرر را بپذیرند و به صورت دستی از معامله خارج شوند ولی حتما باید فکری هم برای حوادث ناگهانی کرد تا از زیانهای بزرگ جلوگیری شود. قطع دسترسی به بروکر (قطع اینترنت و تلفن) و حوادث ناگهانی تغییرات قیمتی می تواند باعث شود که شما بیش از مقداری که قبل از معامله پیش بینی کرده اید متضرر شود و در صورت بروز این اتفاق هیچ کسی پاسخ گوی شما نخواهد بود. همزمان با آغاز هر معامله دستور زیان خود را برای بروکر مشخص کنید. بدین صورت معامله خود را برای زیانهای بزرگ به نوعی بیمه کرده اید.

18- توجه نکردن به معاملات باز: توجه نکردن به معاملات و دستورات باز میتواند یکی از دلایل از بین رفتن سرمایه باشد. همه می دانیم ترید و تمرکز مداوم روی قیمتها امری کسالت آور و خسته کننده است اما غفلت و بی توجهی نیز میتواند عواقب بدی برای موجودی حساب داشته باشد. در صورت داشتن معاملات باز بر اساس روش خود شرایط بازار را زیر نظر بگیرید خود را درگیر معاملات متعدد نکنید چرا که با اینکار تمرکز را از بعضی از معاملات خود می گیرید. چه بسا آن معاملات سود بیشتری داشته اند یا امکانش بوده که در ضرر کمتر متوقفشان کرد. در صورتی که احساسات بر شما قالب نمی شوند از معاملات خود غافل نشوید و آنها را ترک نکنید.

19- تفسیر نادرست اخبار: تفسیر نادرست اخبار شاید نشات گرفته از کمبود دانش باشد اما موارد بسیاری نیز وجود دارد که دانش شما به حد کافی است اما تجربه عکس العمل بازار نسبت به آن خبر را ندارید. فرضیات شما برای خبر میتواند کاملا درست باشد اما نقش تجربه و بینش برای تفسیر خبرها بسیار مهمتر و حیاتی تر از دانش می باشد. تا زمانی که تجربه لازم روی اخبار ندارید از معامله بر اساس آنها اجتناب کنید.

20- سپردن معاملات به شانس: سپردن معاملات به اما و اگر برگرفته از رفتار قماربازان می باشد. معاملات خود را مدیریت کنید، برای بهبود آنها تلاش کنید و آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئن باشید با شانس نمیتوان در بازار های مالی موفق شد. دانش، تجربه و مدیریت معاملات از مهم ترین عوامل موفقیت در معاملات می باشند. سرمایه خود را به بخت و اقبال نسپارید.

21- تاثیرپذیری از نوسانات قیمت: بسیار دیده شده معامله گران تحت تاثیر نوسانات، روش و برنامه خود را فراموش می کنند. این تفکر در زمانهایی که بازار حرکات شدیدتری دارد شیوع بیشتری پیدا می کند. افراد در این زمان ها با این تصور که “بازار حرکات شدیدی دارد. چرا من استفاده نکنم” از روش خود پیروی نکرده و ناخواسته موجب زیان حسابشان می شوند. تنها بعد از قبول ضرر است که فرد می فهمد که حرکتش کاملا اشتباه بوده است.

22- نداشتن شجاعت معامله: برخی افراد اساسا بیش از حد محافظه کار هستند. اغلب در زمانی که روششان سیگنال میدهد در مکان لازم وارد نمی شوند و مدام در پی بدست آوردن قیمت های بهتر هستند. شاید در گذشته معاملات زیان آور سختی را پشت سر گذاشته باشند که حال می ترسند. این افراد سعی می کنند مدت زیادی بازار را زیر نظر بگیرند اما در مکان لازم وارد معامله نمی شوند و تنها بعد از حرکت بازار در جهت دلخواهشان، افسوس گذشته را می خورند. تمایل بسیار زیاد به تحلیل بازار بدون گرفتن معامله از علامت های اصلی این افراد می باشد.

23- عدم تمرکز و زمان کافی: زمان و تمرکز از مهم ترین اصولی می باشد که آنقدر بدیهی است که بسیاری از آن غافل می شوند. اگر سیستم تحلیل و معامله شما بر مبنای این است که بعد از معامله آنرا زیر نظر بگیرید بنابراین لازم است قبل از آغاز معامله زمان مورد نیاز را محاسبه کنید. آیا می توانید برای آن معامله تا زمان مورد نیاز، بازار را زیر نظر بگیرید؟ بسیاری هم با اینکه می دانند نمی توانند زمان زیادی بازار را زیر نظر بگیرند سعی در این دارند در مدت کوتاهی نظر خود را بر بازار تحمیل کنند و بالاخره کاری انجام دهند. این افراد نیز به علت اینکه تمرکز کافی ندارند و در عین حال از روش همیشگیشان استفاده نمی کنند اسباب زیان خود را فراهم می کنند.

24- توجیه معاملات: توجیه معمولا زمانی بوجود می آید که معامله گر می داند که اشتباه میکند اما با فرضیات غلط، خود را برای انجام آن معامله یا روش اشتباه توجیه می کند. فرد توجیه کننده عموما عوامل اصلی را فراموش می کند و تنها خود را با عوامل فرعی متغیر فریب می دهد. در بسیاری موارد با خود عهد می بندد که همین یک بار اشتباهی را انجام دهد اما باز آن را تکرار می کند و معاملات معدودی را که با توجیه اشتباه به سود رسیده مدام به خاطر می آورد. توجیه و بهانه آوردن برای معاملات سود آور و زیان آور تنها یک نتیجه دارد و آن هم از بین رفتن حساب فرد است.

25- تعمیم اشتباه قیمت ها: این فرضیه که در بسیاری موارد قیمت بعضی کالا ها و ارزها با هم ارتباط نزدیکی دارند بر هیچ معامله گری پوشیده نیست اما این مساله نباید باعث بوجود آمدن فرضیات غلط بشود. با فرض اینکه میدانیم یورو به دلار و پوند به دلار حرکات شبیه به هم دارند، نمیتوان این نتیجه را گرفت که همیشه به مانند هم حرکت می کنند. این اشتباه که معامله گران مبتدی با تحلیل یکی از آنها بر روی جفت ارز دیگر معامله انجام می دهند میتواند فرضیه غلطی باشد. تعمیم نمودارها و قیمت ها به یکدیگر برای انجام معاملات کاری اشتباه است که تنها از معامله گران مبتدی سر میزند.

26- تحت تاثیر جهت قرار گرفتن: اولین و مهمترین کاری که یک تریدر انجام میدهد پیش بینی جهت آینده بازار است. شاید شما جهت را درست تشخیص بدهید اما به علت ورود در جای نامناسب معاملات زیان دهی انجام می دهید. تحت تاثیر جهت بازار قرار نگیرید اجازه بدهید روش و برنامه معاملاتی شما سیگنال ورود را صادر کنند نه جهت قیمت. یعنی ممکن است شما در جهت بازار وارد معامله شوید اما چون در جای مناسبی معامله خود را آغاز نکرده اید، متضرر شوید.

27- درگیر جزییات زیادی شدن: درگیر شدن با جزییات زیاد، تحلیل های گوناگون و استفاده از اندیکاتورهای بسیار، تنها باعث تشویش تریدر و بوجود آمدن سیگنالهای اشتباه می شود. از یک یا حداکثر دو روش استفاده کنید و برای تایید سیگنال های خود، از یکی دو اندیکاتور بیشتر استفاده نکنید و تا حد امکان سعی کنید چشم و گوش خود را روی سیستم ها و روش های دیگران ببندید. اگر روش شما سودآور بوده چه دلیلی دارد که به دنبال تایید گرفتن از دیگر روش ها باشید؟ مگر آنکه روش شما سود آور نباشد و به آن اطمینان نداشته باشید.

28- نپذیرفتن اشتباه: نپذیرفتن اشتباه تنها لجبازی با خود و از بین بردن حساب خویش است. تفاوتی ندارد که تریدر یک معامله اشتباه را نمی پذیرد و از آن درس نمی گیرد و یا کلا از یک سیستم معاملاتی اشتباه به طور مداوم استفاده می کند. بازار محل قدرت نمایی معامله گران نیست. هیچ زمانی بازار خود را با هیچ کس هماهنگ نمی کند. این تریدرها هستند که باید خود را با شرایط بازار هماهنگ کنند. اشتباهات خود را بشناسید، آنها را بپذیرید و از آنها درس بگیرید.اولین گام در راه موفقیت، شناسایی اشتباهات است.

29- کسی یک شبه پولدار نمی شود: تعریف شما از پولدار شدن چیست؟ اگر حسابتان را چند برابر کنید به خود پولدار می گویید؟ اینها سوالاتی است که عموما تریدرهای مبتدی جوابی برایشان ندارند. ایشان از یک سو رویاهای بسیار بزرگ دارند و از سوی دیگر راه رسیدن به آنها را نمی دانند. احتمال اینکه یک حساب ده هزار دلاری از بین برود یا به یک میلیون دلار برسد یک به صد است. بسیاری افراد این مساله را درک نمی کنند و با هر معامله به دنبال سود های آنچنانی هستند که امری محال است. این واقعیت که سرعت موفقیت در این بازار (مبادلات ارز) می تواند بیش از بازارهای دیگر باشد امری واضح است اما این سرعت به حدی نیست که با یک یا چند معامله میلیونر شوید. موفقیت پروسه ای است که زمان لازم دارد. برای موفقیت باید مجموع سودهای شما بیش از زیان های شما باشد. زمان لازم را به معاملات اختصاص دهید و مدام روشتان را تصحیح کنید.

30- ترس دیدن ضرر: ترس احساس طبیعی انسان است که او را از آسیب دیدن محافظت می کند. اما همین احساس اگر بیش از حد مجال یابد مانع پیشرفت و موفقیت می گردد. از اینکه معامله شما وارد ضرر شده نترسید مگر آنکه از سیستمتان پیروی نکرده باشید. زمانی که با برنامه و روش وارد معامله شده اید ترس عاملی بی معناست که تنها می تواند جلوی سودهای بیشتر شما را سد کند. با بازار منطقی برخورد کنید و تلاش کنید که قبل از انجام معامله، هنگام انجام معامله و بعد از آن احساسات بر تصمیم گیری شما تاثیر گذار نباشد.

31- در نظر نگرفتن نسبت ریسک به ریوارد: شما هیچ زمانی در تجارت بدون لوریج، حاضر به معامله کالایی که احتمال ضررش چند برابر امکان سودش است نمی شوید. اما زمانی که صحبت از لوریج می شود با هدف کسب سود بیشتر این ریسک را می پذیرید. انجام معامله ای که حد سود آن کمتر از حد ضررش است تنها استفاده از احتمالات علیه خویش است. سعی کنید به مبادلاتی مبادرت کنید که حد زیان به سودش، یک به یک ونیم یا بیشتر است.

32- فرضیات غلط: فرضیات غلط از مهمترین عوامل زیان ها هستند. بازارهای با فراریت زیاد (مانند مبادلات ارز) با اینکه از قوانین و فرضیات خاصی پیروی می کنند اما هیچ چیز در آنها ثابت و همیشگی نیست. اگر اتفاقی در گذشته روی داده هیچ تضمینی نیست که در آینده آن اتفاق یا عکس آن حتما روی دهد. بازار ترکیب و تلفیقی از اتفاقات گذشته و حال است. برای خود فرضیه بافی نکنید. از روش و سیستم معاملات خود پیروی کنید. تناقضات بازار را بشناسید و از فرضیاتی که اثبات نشده اند یا متزلزل هستند پیروی نکنید.

33- تاثیر شایعات: شایعات با اینکه مواقعی موتور متحرک بازار هستند اما زمان های بسیاری وجود دارد که بازار از شایعات پیروی نمی کند از شایعات دوری کنید حتی اگر هر از گاهی درست باشند. سعی کنید از واقعیات بازار فرضیه بسازید. برداشت های خود را با واقعیات بازار تطبیق دهید و سپس وارد بازار شوید. به این شکل حتی اگر متضرر شوید نگرانی چندانی ندارید چون شما کاری را که درست بوده انجام داده اید.

34- فریب سرعت بازار: حرکت شدید بازار در یک جهت، تضمین کننده ادامه حرکت در آن جهت نیست. این مساله در اغلب بازارهای مالی مشاهده می شود و باعث زیان بسیاری از مبتدی ها می گردد. اگر پیش بینی کرده اید که بازار در دو روز آینده به هدف سود شما می رسد و بازار در عرض چند ساعت به قیمت مورد نظر رسید هیچ تضمینی وجود ندارد که با همان سرعت یا در همان جهت ادامه مسیر دهد. سعی کنید در سود و ضرری که پیش بینی کرده اید از بازار خارج شوید وسرعت بازار شما را فریب ندهد. اغلب روندهایی که مدت های طولانی دوام میاورند، در نمودار قیمت شیبی بین 45 تا 55 دارند. گرچه باز هم یادآوری می شود که شما باید در قیمت خروجی که قبل از آغاز معامله برای خود در نظر گرفته اید از بازار خارج شوید.

35- انتقام: انتقام احساسی است که بعد از هر شکست سراغ هر انسانی می آید. معاملات زیان آور خود را شکست تعبیر نکنید. بدون تحلیل و از روی احساس سعی در پس گرفتن پول از دست رفته خود نداشته باشید. تنها معامله گران مبتدی بعد از شکست (قطعی یا در جریان) برای جبران زیان به حجم معامله خود می افزایند. اگر زیان کردید آنرا بپذیرید. سعی کنید دلیل آنرا بیابید. حداقل تا ساعاتی بعد از ضرر از معامله پرهیز کنید و در معامله جدید حجم آنرا افزایش ندهید.

36- نداشتن استراحت: هر از گاهی به خود استراحت بدهید. کار کردن پیوسته انسان را خسته و دلزده میکند. نمی گویم بازار را زیر نظر نداشته باشید اما گهگاهی از بازار فاصله بگیرید و پس از استراحت، دوباره شرایط را بررسی کنید. حتی برای معاملات خود نیز استراحت را فراموش نکنید. اگر سیستم شما بصورتی است که نیاز به زیر نظر گرفتن بازار دارد در مواقع خستگی از کامپیوتر خود فاصله بگیرید. ساعاتی را که فکر می کنید بازار حرکات چندانی ندارد به استراحت بپردازید و بعد به بازار برگردید. برای کسب درآمد سلامتی خود را به خطر نیندازید. ذهن شما مهمترین ابزار حضور شما در بازار است با استراحت راندمان و بازده کاری آنرا بالا ببرید.

37- رویا پردازی: یکی از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی را رعایت نکردن ریسک به ریوارد (زیان به سود) دانستیم اما نقطه مقابلی نیز برای این اشتباه وجود دارد: معامله گرانی که حد سود به ضررشان بیش از حد رویا پردازانه است. آنها با انتخاب حد ضرر های کوچک در پی سودهای بیش از حد بزرگ هستند. ریسک به ریوارد آنها اغلب از یک به چهار فراتر است. عموما آنقدر معاملات در سود فرو رفته خود را نمی بندند که یا آن معاملات در برگشت با صفر بسته شوند و یا در ضرر فرو روند. آنقدر ضررهای کوچک را می پذیرند تا زمانی که متوجه می شوند سرمایه ای برای سود های بزرگ و بلند مدت ندارند.

38- اعتماد به نفس کاذب: حتما تا به حال با افرادی مواجه شدید که چون چندین بار کاری را به درستی انجام داده اند فکر می کنند همیشه شرایط بر وفق مراد ایشان است. تصور می کنند بازار در دستان آنها است و فریب سود های گذشته را خورده و پل شکست خویش را می سازند. بازار اگر در جهت آنها حرکت نکند با آن لجبازی می کنند یا از بازار و معامله خود عصبانی می شوند اما هیچ فکر معقولی برای خروج از بحران نمی یابند. راه حل این افراد اجتناب از اعتماد به نفس کاذب است. هر میزان و هرچه معامله سودآور داشتید در زمان حال به فراموشی بسپارید و تنها تلاش کنید در مقابل معاملات حال حاضرتان بهترین و معقول ترین تصمیم را بگیرید.

39- عدم آرامش: آرامش از مهمترین و بدیهی ترین عوامل ترید است. زمانی که مشکل یا مساله ای در زندگی خصوصی دارید ترید نکنید. اصلا به بازار نزدیک نشوید. بازار مکانی برای برون رفت از احساسات منفی شما نیست. چه بسا با تحمل ضرر احساسات منفی شما تشدید شود همانطور که همیشه توصیه شده احساس غرور و سرخوردگی ناشی از سود و زیان شما را از حالت تعادل خارج نکند. باید بتوانید احساسات خارج از بازار را نیز در زمان ترید کنترل کنید.

40- استفاده از ابزارهای دارای تاخیر: استفاده از ابزارهای دارای تاخیر مخصوصا در استفاده از روش های تکنیکال و فاندامنتال می تواند عواقب وحشتناکی برای حساب شما داشته باشد. هر عامل تاثیر گذار غالبا در لحظه و خیلی زود تاثیر خود را روی قیمت در بازار نشان می دهد. بنابراین اگر از ابزاری استفاده کنیم که بعد از یک بازه زمانی اخطار خرید یا فروش را اعلام نماید به هیچ وجه منطقی نمی باشد. مهم ترین این ابزارهای دارای تاخیر ایندیکاتورهای لگینگ (Lagging) هستند.

41- عدم یادداشت برداری از معاملات: در صورتی که واقعا به موفقیت و رسیدن به اهداف در بازار ایمان دارید حتما از معاملات خود یاد داشت برداری نمایید. با این کار فرد از تکرار اشتباهات جلوگیری کرده و عوامل موفقیت خود را بیش از پیش شناسایی می نماید. مکتوب کردن تمامی عوامل مهم از دیدگاه یک معامله گر در کنار یادداشت احساسات در زمان معامله، روشی کمّی برای مشاهده آماری کیفیت ترید شما می باشد.

42- نداشتن راهنما: راهنما کسی است که شما را از اشتباهاتتان آگاه می کند و راه درست را به شما نشان می دهد. دیگر معاملات احساسی انجام نمی دهید چون باید به راهنمای خود توضیح دهید. امیدوارم درک کنید راهنما بازار را برای شما پیش بینی نمی کند، او به شما فورکست نمی دهد بلکه تنها شما را از اشتباهات بر حذر می دارد. نیازی نیست راهنما حتما یک تریدر باشد. آشنایی مختصر با مبادلات ارز هم کافیست گرچه اگر راهنمای شما معامله گری با تجربه باشد بهتر است. راهنما باید از همه شرایط شما و حسابتان آگاه باشد و متعهد باشد که هیچ اطلاعاتی از زندگی خصوصی شما به دیگران نمی دهد. راهنما تاثیر فوق العاده ای در پیش گیری از اشتباهات و تصحیح آنها دارد. برای خود راهنمایی امین بیابید.

جمع بندی : مراحل اصولی انجام یک معامله

آن چه درباره مدیریت سرمایه و روانشناسی ترید (معاملات) تا به اینجا گفته شد قسمتی از اعمال و محاسباتی می باشد که باید مد نظر قرار دهیم. برای عملی کردن اطلاعات بالا در قسمت انتهایی این بخش، نمونه عملی و قدم های لازم برای مدیریت سرمایه را یادآوری می کنیم. فراموش نشود که این قدم ها باید مو به مو اجرا شود و تخطی از قسمتی از آن مساویست با از دست دادن سرمایه. برای مدیریت سرمایه این قسمت را یا کامل مطابق دستورات اجرا کنید و یا به روش خود بازگردید.

1- تحلیل بازار : بر مبنای سیستم خود بازار را تحلیل کنید جهت آنرا تشخیص دهید و آماده معامله بشوید. اگر سیستم شما سیگنالی نمی دهد از وارد شدن به بازار بپرهیزید.

2- تشخیص نقطه خروج : حد ضرر و سود خود را قبل از آغاز معامله تایین کنید. تایین حد ضرر و سودتان باید بر اساس تحلیل و سیستم معاملاتی شما باشد نه عوامل دیگر. اگر سیستم و روش شما حد سود و زیانتان را مشخص نکرده از وارد شدن به بازار بپرهیزید.

3- ریسک به ریوارد : بعد از آنکه سیستم معاملاتی شما نقاط خروج را برای شما مشخص نمود، ببینید که آیا ریسک به ریوارد شما منطقی است یا خیر. اگر نسبت زیان به سود در قالبی که گفته شد نمی گنجد، بهتر است از از انجام معامله پرهیز کنید.

4- محاسبه سه درصد زیان : محاسبه کنید سه درصد زیان از کل حسابتان چه مقدار می شود. اگر می خواهید بیش از سه درصد پول خود را روی یک معامله ریسک کنید از ورود به بازار بپرهیزید.

5-ارزش هر پوینت زیان- سه درصد پول(دلار) حسابتان را بر میزان پوینت هایی که برای حد ضررتان در نظر گرفته اید تقسیم کنید به این صورت مشخص می شود هر پوینت ضرر شما چه میزان ضرر به شما تحمیل می کند.

اگر این محاسبات را بی ارزش می دانید تا زمانی که آنها را محاسبه نکرده اید از ورود به بازار بپرهیزید.

6- محاسبه مارجین برای هر پوینت – حال که فهمیدید اگر بازار در خلاف پیش بینی شما برود هر پوینت آن چه میزان ضرر برای شما به همراه دارد ارزش هر پوینت زیان را در 100 ضرب کنید.(یا میزان مارجین برای یک پوینت استاندارد آن جفت ارز را محاسبه کنید و سپس با نسبت بندی مارجین و لوریج ارزش هر پوینت ورودی را به دست آورید) مارجین درگیر پوزیشن شما باید به این میزان باشد.

اگر تمایل به استفاده مارجین بیشتر از محاسبات دارید به خاطر متضرر نشدن از ورود به بازار بپرهیزید.

7- مارجین کراس ریت ها – برای ارزهایی که طرف دوم آنها دلار است به محاسبات این قسمت نیازی نیست اما اگر ارز طرف دوم دلار نیست باید مارجین بدست آمده قسمت قبل را در نرخ برابری لحظه ای آن ارز نسبت به دلار ضرب کنید تا مارجین آن معامله بدست بیاید.

اگر 7 قانون مدیریت سرمایه بالا را رعایت کرده اید دیگر دلیلی برای تعلل وجود ندارد از معامله خود لذت ببرید. وارد بازار شوید و نگرانی از بابت مدیریت سرمایه نداشته باشید در بدترین حالت شما سه درصد زیان می کنید که در آینده قابل جبران است.


منبع:مدیریت سرمایه گذاری ، مشاوره و آموزش بورس

www.TheBourse.ir